تکنولوژی مدیریت
پیش از آغاز سخن، اندکی در پرسشهای ذیل تأمل نمایید؛
آیا مدیریت را باید دگرگون ساخت؟
آیا مدیریت را میتوان تغییر داد؟
آیا ارزشمند است اگر صرف هزینه گردد تا مدیریت در سازمان شما دستخوش تغییر قرار گیرد؟
نوع نگاه ما به پدیده مدیریت در یک سازمان، بیتردید در شکلگیری نسبت میان ما و این پدیده (مدیریت) مؤثر است. از این روی در این مطلب، قصد دارم تعریف متفاوتی از مدیریت در یک سازمان ارائه دهم و مصادیق کلیدی این نگاه جدید را به اختصار مورد اشاره قرار دهم.
تکنولوژی مدیریت
سازمانها همواره با مسائلی روبرو هستند که برای حل آن مسائل، مقولهای به نام مدیریت در آنها پدید میآید؛ در نتیجه مدیریت را میتوان مجموعهای از روشها، تکنیکها، مدلها و ابزارها دانست که در اختیار سازمانها قرار میگیرد تا با کمک آن بتوانند عملکرد مطلوبتری داشته باشند. از این منظر میتوان مدیریت را یک تکنولوژی دانست که مانند سایر تکنولوژیها برای نیل به اهدافی خاص و حل مسایلی مشخص در اختیار انسان قرار گرفته است. تکنولوژیای که هدف آن ارتقای دستاوردهای جمعی افراد در یک سازمان است، تکنولوژیای که وعده میدهد مشکلات حرکتها و تلاشهای انسانها در سازمان را کاهش دهد؛ و به طور خلاصه یک تکنولوژی اجتماعی که با هدف مطلوبتر ساختن نتایج تلاشهای اجتماعی منابع انسانی یک مجموعه شکل میگیرد.
اجزای تکنولوژی مدیریت
تکنولوژی مدیریت در یک سازمان، متشکل از فرآیندهای مدیریتی آن میباشد. به عبارتی دیگر، مجموعهای از چگونگیهای مدیریت که ترکیب آنها پدیدآورنده یک تکنولوژی اساسی برای سازمانهاست. برای این که تکنولوژی مدیریت در سازمان خود را درک کنید، کافی است به سؤالاتی از این دست پاسخ دهید: در سازمان ما اهداف چگونه طراحی میشود؟ تصمیمات چگونه اتخاذ میگردد؟ دانش چگونه مدیریت میشود؟ چگونه در افراد ایجاد انگیزه میشود؟ تلاشها چگونه همراستا میشود؟ فعالیتها چگونه هماهنگ میگردد؟ پروژهها چگونه مدیریت میشود؟ منافع ذینفعان چگونه شناسایی و محقق میگردد؟ و البته پارهای پرسشهای دیگر. اگر پاسخ این سؤالات را در کنار یکدیگر قرار دهید، به تکنولوژی مدیریت در سازمان خود پی بردهاید.
بازآفرینی تکنولوژی مدیریت
پذیرش مدیریت به مثابه یک تکنولوژی، یک مصداق بسیار حائز اهمیت دارد و آن این که تکنولوژی مدیریت را نیز همچون سایر تکنولوژیها میتوان بهروز نمود. لزومی نیست که به تکنولوژیهای قدیمی دلخوش باشیم؛ بلکه میتوانیم یکی از وظایف خود را روزآمد کردن این تکنولوژی اجتماعی بدانیم و تلاش کنیم تکنولوژی مدیریت را دوباره خلق کنیم. ما در سازمانهای خود منابع مالی و غیرمالی بسیاری را صرف میکنیم تا تکنولوژیهای کسب و کار خود را ارتقا دهیم. افرادی را موظف میکنیم تا نسبت به چگونگی کارآمدتر ساختن تکنولوژیهای تولیدی سازمان، تحقیق کنند. مخارجی را صرف خرید و استقرار تکنولوژیهای جدید میکنیم؛ به نوآوری در فرآیندهای روابط مشتری و گاه حتی فرآیندهای حسابداری و مالی مجموعه نیز توجه میکنیم. در این میان آیا ذرهای در تکنولوژی اصلی و حیاتی سازمان، یعنی تکنولوژی مدیریت تامل میکنیم؟ حاضر هستیم ضعفهای آن را بشناسیم و درنتیجه آن را ارتقا دهیم؟ چه میزان آمادهایم تا هزینه کنیم و به مانند یک خط تولید جدید، یک تکنولوژی جدید مدیریتی در سازمان خود مستقر کنیم؟ آیا حاضریم منابع انسانی و مالی را به پیشرفتهای تکنولوژی اجتماعی سازمان خود اختصاص دهیم؟ اینها سوالاتی است که من تمامی مدیران را دعوت به طرح آنها در اذهان خود و در سازمانهای خود میکنم. طرح همین پرسشها و کسب قابلیت نگاه به مدیریت به مثابه یک تکنولوژی، خود نقطه آغازی مناسب برای ارتقا و بازسازی مدیریت در سازمانها خواهد بود؛ چرا که به گفته گری همل، استراتژیست شماره یک این روزهای دنیا، “آنچه عملکرد سازمان شما را محدود میکند مدل عملیاتی و یا مدل تجاری آن نیست، بلکه مدل مدیریتی آن است”.