رمانس رهبری!
از سال ۱۹۷۷ تا سال ۲۰۰۷، چهارده دانشمند و محقق، هشت پژوهش متفاوت را پیرامون عملکرد رهبران و مجموعهها در شرکتهای تجاری، سازمانهای دولتی، موسسات آموزشی و تیمهای ورزشی انجام دادند. نتیجه این تحقیقات از این قرار است که نقش رهبران در شکست یا موفقیت مجموعهها، به اندازهای که گفته میشود و تصور میشود بالا نیست.
مولفههایی نظیر کیفیت نیروی کار، وضعیت محیط و بازار و سیستمهای داخلی سازمان، نقش بسیار پررنگی دارند.
این پژوهشها همچنین نشان میدهد که هر چه رهبران یک سازمان بیشتر در کانون توجه باشند، سروصدای بیشتری داشته باشند و اختلاف درآمد آنها با سایر کارکنان سازمان بیشتر باشد، این مبالغه و بزرگنمایی در اهمیت و تعیینکنندگی نقش آنها بیشتر اتفاق میافتد.
تحلیلگران، این پدیده را “رمانس رهبری” نام گذاشتند.
در مجموعههایی که رهبران کمتر خود را در معرض توجه قرار میدهند و اختلاف درآمد آنها با سایر کارکنان خیلی فاحش نیست، خطای رمانس رهبری کمتر رخ میدهد.
رمانس رهبری، دقیقا به این دلیل اتفاق میافتد: انسان عواملی که در کانون توجه قرار دارد را به عنوان علت و دلیل اصلی برای سایر متغیرها و رویدادها لحاظ میکند.